ساختارشکنی در طراحی صنعتی

در دهه 1980 با افول موج پست مدرنیسم، فلسفه موسوم به ساختارشکنی که به خود افراد و اجزاء اهمیت می دهد و با وحدت کلی مخالف است، توسط برخی نظریه پردازان و طراحان شناخته و پذیرفته شد. تأثیر زیادی بر جامعه طراحی در پایان قرن.

اخبار 1

ساختارشکنی از کلمات سازنده گرایی شکل گرفت.ساختارشکنی و ساخت گرایی در عناصر بصری نیز شباهت هایی دارند.هر دو سعی می کنند بر عناصر ساختاری طراحی تأکید کنند.با این حال، سازنده گرایی بر یکپارچگی و وحدت ساختار تأکید دارد و اجزای منفرد در خدمت ساختار کلی هستند.از سوی دیگر ساختارشکنی معتقد است که اجزای فردی خود مهم هستند، بنابراین مطالعه فرد مهمتر از کل ساختار است.

ساختارشکنی نقد و نفی اصول و نظم ارتدوکس است.ساختارشکنی نه تنها ساخت‌گرایی را که بخش مهمی از مدرنیسم است نفی می‌کند، بلکه اصول زیبایی‌شناسی کلاسیک مانند هماهنگی، وحدت و کمال را نیز به چالش می‌کشد.در این راستا، ساختارشکنی و سبک باروک در ایتالیا در دوره عطف قرن 16 و 17 از مزایای یکسانی برخوردار است.باروک با شکستن قراردادهای هنر کلاسیک، مانند وقار، دلالت و تعادل، و تأکید یا اغراق بر بخش‌های معماری مشخص می‌شود.

کاوش ساختارشکنی به عنوان یک سبک طراحی در دهه 1980 مطرح شد، اما منشأ آن را می توان به سال 1967 ردیابی کرد، زمانی که ژاک درید (1930)، فیلسوف، نظریه "واسازی" را بر اساس نقد ساختارگرایی در زبان شناسی مطرح کرد.هسته اصلی نظریه او بیزاری از خود ساختار است.او معتقد است که خود نماد می تواند واقعیت را منعکس کند و مطالعه فرد مهمتر از مطالعه ساختار کلی است.در کاوش در برابر سبک بین المللی، برخی از طراحان بر این باورند که ساختارشکنی یک نظریه جدید با شخصیت قوی است که در زمینه های مختلف طراحی به ویژه معماری به کار گرفته شده است.

خبر 2

چهره های نماینده طراحی ساختارشکنی عبارتند از Frank Gehry (1947)، Bernard tschumi (1944 -) و غیره. در دهه 1980، Qu Mi برای گروهی از طرح های چارچوب قرمز ساختارشکن در پارک ویلت پاریس مشهور شد.این گروه از قاب ها از نقاط، خطوط و سطوح مستقل و غیرمرتبط تشکیل شده است و اجزای اصلی آن 10 متر × 10 متر × مکعب 10 متری با اجزای مختلف به هم متصل می شود تا اتاق های چای، تماشای ساختمان ها، اتاق های تفریحی و سایر امکانات را تشکیل دهد و به طور کامل شکسته شود. مفهوم باغ های سنتی

گری به‌عنوان تاثیرگذارترین معمار ساختارشکنی، به‌ویژه موزه بیلبائو گوگنهایم در اسپانیا شناخته می‌شود که در اواخر دهه 1990 آن را تکمیل کرد.طراحی او منعکس کننده نفی کل و توجه به اجزاست.به نظر می رسد تکنیک طراحی گری این است که کل ساختمان را تکه تکه می کند و سپس آن را دوباره سرهم می کند تا یک مدل فضایی ناقص و حتی تکه تکه شکل بگیرد.این نوع تکه تکه شدن شکل جدیدی را به وجود آورده است که فراوانتر و منحصر به فردتر است.متفاوت از دیگر معماران ساختارشکنی که بر سازماندهی مجدد ساختار فضای قاب تمرکز می کنند، معماری گری بیشتر به تقسیم بندی و بازسازی بلوک ها تمایل دارد.موزه بیلبائو گوگنهایم او از چندین بلوک ضخیم تشکیل شده است که با یکدیگر برخورد می کنند و در هم می آمیزند و فضایی مخدوش و قدرتمند را تشکیل می دهند.

گری به عنوان تأثیرگذارترین معمار ساختارشکنی، به ویژه موزه گوگنهایم در بیلبائو، اسپانیا، که در اواخر دهه 1990 تکمیل شد، در نظر گرفته می شود.طراحی او منعکس کننده نفی کل و توجه به اجزاست.به نظر می رسد تکنیک طراحی گری این است که کل ساختمان را تکه تکه می کند و سپس آن را دوباره سرهم می کند تا یک مدل فضایی ناقص و حتی تکه تکه شکل بگیرد.این نوع تکه تکه شدن شکل جدیدی را به وجود آورده است که فراوانتر و منحصر به فردتر است.متفاوت از دیگر معماران ساختارشکنی که بر سازماندهی مجدد ساختار فضای قاب تمرکز می کنند، معماری گری بیشتر به تقسیم بندی و بازسازی بلوک ها تمایل دارد.موزه بیلبائو گوگنهایم او از چندین بلوک ضخیم تشکیل شده است که با یکدیگر برخورد می کنند و در هم می آمیزند و فضایی مخدوش و قدرتمند را تشکیل می دهند.

در طراحی صنعتی، ساختارشکنی نیز تاثیر خاصی دارد.Ingo Maurer (1932 -)، یک طراح آلمانی، یک لامپ آویز به نام Boca Misseria طراحی کرد که بر اساس فیلم حرکت آهسته انفجار چینی، چینی را به یک آباژور تبدیل می کرد.

ساختارشکنی یک طراحی تصادفی نیست.اگرچه بسیاری از ساختمان‌های ساختارشکن به نظر نامرتب هستند، اما باید احتمال عوامل ساختاری و الزامات عملکردی فضاهای داخلی و خارجی را در نظر بگیرند.به این معنا، ساختارشکنی شکل دیگری از ساخت‌گرایی است.


زمان ارسال: ژانویه 29-2023